شما در شرایطی می توانید احساس خوشبختی داشته باشید كه زندگی تان دارای هدف و معنا باشد. انسان می تواند بدون داشتن بسیاری از امكانات مالی احساس خوشبختی كند، اما بعید است كه بدون داشتن هدف، زندگی آكنده از خوشبختی را تجربه كند.
هدف در زندگی آن چیزی است كه همیشه ما را در حركت نگه می دارد و بشر بدون هدف قادر به زندگی نیست.
ولی به یاد داشته باشید كه مهمترین چیز رسیدن به هدف مورد نظر نیست، آنچه اهمیت دارد یاد گرفتن و رشد كردن در خلال پیمایش این راه است.
نیاز به هدفمندی نه تنها در احساس خوشبختی ما نقش دارد بلكه یكی از بارزترین و ممتازترین مشخصه های انسان بودن است.
به دنیا آمدن ما انسانها نیز هدفمند بوده و اگر این هدف را از زندگی حذف كنیم، می بینیم كه زندگی معنایی ندارد.
تصور كنید كه علت ای همه تلاش و فعالیت در طی روز چیست؟ چرا یك پدر به خودش این همه سختی می دهد و شاید ساعتهای متمادی را به كار بپردازد؟
آیا اگر اهدافمان را حذف كنیم، قادر به این همه تلاش هستیم؟
سعی كنید از پیمایش مسیری كه برای رسیدن به اهدافتان دارید لذت ببرید و مثل مسافری نباشید كه هدفش فقط رسیدن به مقصد است و از زیبایی های مسیر هیچ نمی فهمد.
یکی از رمزهای موفقیت و پیروزی انسان داشتن هدف در زندگی است. اهداف هر فرد باید بر اساس واقعیات و شرایط موجود و توانایی های خود او انتخاب شود. این اهداف نباید ناشی از توهم و زیاد آرمانی باشند که رسیدن به آن ها غیر ممکن باشد و همچنین نباید آنقدر بی ارزش و کم اهمیت باشند که دستیابی یا عدم حصول آن ها برای فرد خوشایند نباشد. اهداف میتوانند بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت باشد. این اهداف هیچ مغایرتی با یکدیگر ندارند بلکه لازم و ملزوم یکدیگرند و شرط رسیدن به اهداف بلند مدت حصول اهداف کوتاه مدت و میان مدت است. آنانی که هدف ندارند نمی دانند که به کدامین سو روانه اند و لاجرم هر آنچه را که برایشان پیش می آید باید بپذیرند.
هدف چیست وداشتن آن چه ضرورتی دارد؟ یک هدف چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ آیا هدف بایدکمی باشد یاکیفی؟ چگونه می توان هدفی راانتخاب کرد؟ بعدازآنکه هدف خودراانتخاب کردیم، درارتباط باآن لازم است چه کاری انجام دهیم؟ وسایرموضوعات دیگرمیتواند مشابه اینگونه عبارت ها باشد وازهمه اولترلازم میدانم که پیرامون مفهوم هدف وبرنامه وضاحت داده شودکه اینک درجملات ذیل می خوانیم. دریک تعریف، هدف وضعیتی است که می خواهیم درآینده داشته باشیم، اگرخودنتوانیم وضعیت مان رادرآینده تعیین کنیم، ناچارمحیط پیرامون مان، وضعیت رابه ما تحمیل می کند. آنچه که محیط برماحکم می کند چه بساباما سازگاری نداشته باشد. پس چه بهترکه خود، هدف مطلوب مان رامعلوم کنیم وبه سمتش درحرکت باشیم. نتخاب هدف ، یکی ازضرورت های زندگی است که اگرآگاهانه انجام نشود، ناآگاهانه صورت خواهدگرفت. یکی ازضرورت های انتخاب هدف، این است که تمرکزذهنی رابه همراه خواهد داشت. داشتن ذهنی متمرکز، یکی ازشرط های لازم برای موفقیت است. یک ذهن متمرکزقدرت تفکروخلاقیت داردوپرازانرژی است، بنابراین می تواند درمسایل کنجکاوی کند واعماق آنهاراببیند. نقطه روبروی ذهن متمرکزذهن آشفته است. بایک ذهن آشفته نمی توانیم کاری راپیش ببریم وتمام انرژی مان صرف کارهای بیهوده می شود. حالابیایم انسان ها راازدیدگاه داشتن هدف ویانداشتن آن بررسی کنیم که چگونه هستند وبه چند دسته تقسیم می شوند، انسان ها درزندگی دودسته اند: پاره ای دارای هدف هستند، یعنی این که میدانند که درزندگی شان چه می خواهند وآینده خودراازقبل برای خودترسیم کرده اند ولذادرمسیرزندگی دردنیایی ازاطمینان وبانقشه حرکت می کنند وبعضی دیگرهستند که اصولآ هیچ هدف مشخص درزندگی نداشته وباری به هرجهت زندگی می کنند. رویایی درسرندارند ونمی دانندکه دردنیاچه می خواهندوبایدبه دنبال چه باشند. این انسان های بی هدف معمولآ درمسیرزندگی گم هستندوآینده درخشانی هم ندارند. خسته اندوافسرده وگاهی ناامیداززندگی وخلاصه انسان های ناموفق وناکام . که ازآن جمله اعتمادبه نفس رابط مستقیم باداشتن هدف وبرنامه درزندگی دارد. انسان هایی که هدفمند هستند معمولاخودراباوردارندواعتمادبه نفس شان عالی است. درمقابل انسان هایی که دردنیای خودهدفی ندارندوبی برنامه زندگی می کنند کمترخودراباوردارند واعتمادبه نفسشان ضعیف است .
شما چگونه اید؟ آیادرزندگی هدف دارید؟ آیابرنامه درستی برای آینده خودطراحی کرده اید؟ آیانقشه زندگی راترسیم کرده اید؟ آیارویایی برای آینده خوددرسردارید؟ که درمجموع نگارنده مشوق به داشتن هدف خواننده گان این نبشته هست به نظروی هدف ها هستند که به انسان اعتمادبه نفس وانگیزه وعشق به زندگی می دهند، یک انسان هدفمند هرگزافسرده نمی شود. داشتن هدف اعتمادبه نفس انسان استحکام وزیبایی می بخشد برای خوددرزندگی هدف تعیین کنید ومنتظردیگران نمانید. که درمورد شاعرچه شعرزیبایی سروده که بیانگرخودسازی انسان ها بدست خودشان است که می خوانیم:خداآن ملتی راسروری دادکه تقدیرش بدست خویش بنوشت به آن ملت سروکاری نداردکه دهقانش برای دیگران کشت
جامعه باهدف جامعه زنده هست وجامعه یی که درزندگی دارای هدف وبرنامه نیست آن انسان وجامعه مرده هست زیراکدام تحرک واندیشه ازخودندارد وتمام موضوعات بالای شان تحمیل می شود وکدام حرکت درقبال سرنوشت شان ازخودندارند اما ببنیم که هدف کدام ویژه گی ها رادارامی باشد.
ویژه گی های هدف:
هدف باآرزوتفاوت دارد. آرزوی یعنی رسیدن به چیزی که آن رانداریم. ولی هدف یعنی آشکارکردن آنچه که داریم ولی هنوزناپیدااست. معمولاهدف باآرزواشتباه گرفته می شود. آرزو، ماراازواقعیت دورمی کند وبه توهم می کشاندوذهن رااسیروآشفته خودمی کند. بنابراین بهتراست که ازآن اجتناب شود. هرکدام ازماگنج های بی شماری دردرونش داردکه لازم است که این گنج ها رااستخراج وآشکارکند. گنج هایی همچون دانایی، مهربانی، آرامش، اقتدار، پاکی ، اخلاق نیکو، حیاء و....
این گنج ها که همگی حالتی کیفی دارند، می توانندباتوجه به شرایطی که درآن آشکارمی شوند، تبدیل به نتاییج وثمرات عینی شوند. برای مثال ، آن کس که دانایی خویش راآشکارکند، معلمی خواهدشد که تعالیمی راارایه می دهدوشاگردانی راتربیت می کند تااین تعالیم راپاسداری کنند. آن کس که اقتدارخویش راکند ، رهبری خواهدشد که یارانش رادرراه رسیدن به هدف شان یاری می کند وبه همین ترتیب همه گنج ها، دستاوردهای عینی وملموس خوهندداشت.
تحقق هدف:
تحقق یک هدف، فرایندی است که درآن کیفیتی تبدیل به کمیت هایی می شود. این فرایند چهارمرحله داردکه عبارتند از: قصد، مآموریت، افق حرکتی وبرنامه. هرکدام ازاین مراحل ، ویژه گی هایی دارندوپرداختن به آنهاشرایطی دارد.
آمار
وب سایت:
